رو دامنِ حسینِ ، سرِ امام باقر ....
مسموم وا اماما ... مظلوم وا اماما ...
برا ملاقات خدا ، دلِ کبوتر میزنه
از آتیش زهرِ جفا ، تو حجره پرپر میزنه
خسته از این شهر ، شده مسافر
آشفته احوال ، آزرده خاطر
دلِ هوایی ، شد کربلایی
غریب و تنها ، امام باقر ....
خون گریه کن مدینه ، دنبالِ این مسافر
رو دامنِ حسینِ ، سرِ امام باقر ....
تو حالِ جون دادن بازم ، دلُ به دریا میزنه
باروضۀ کرببلا ، آتیش به دلها میزنه
یه بغض سنگین ، تویِ گلوشه
یاد لبایِ خشک عموشِ
این دم آخر به یاد اصغر
مگه میتونه ، آبی بنوشه
انگار داره می بینه گهواره و ربابُ
اشک از چشاش چکیده،هرجا که دیده آبُ
خون گریه کن مدینه ، دنبالِ این مسافر
رو دامنِ حسینِ ، سرِ امام باقر ....
از آسمونا اومده،حالا به دنبالش حسین
میون این حجره شده،شبیهِ گودالِ حسین
دیشب که خوابِ حسینُ دیده
میدونه دیگه ، وقتش رسیده
چشماش پرآبه یاد سرآبِ رقیه بود وسر بریده
حسین خودش تمومِ جا مونده هاشُ برده
هرکی که مونده مثلِ رقیه جون سپرده
حسین .....
حسین حسین حسین ... وای وای وای
شهید تشنه لب ... وای وای وای
روضۀ روز و شب ... وای وای وای
حسین حسین حسین ... وای
صلی الله علی الحسین
حسین ....
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر