دَمی که حضرت مُشکل گُشا حسن بشود
به حُسنِ خُلق شود بین مردمان مَشهور
کسی که بارِ لبـش ذکر”یا حَسن”بشود
اسیر حُسن کس دیگری نخواهد شد
کسی که دلبرش از ابتدا حسن بشود
به دست قدرت خود چونکه قصد خلق کُند
مُسلّم است که صُنـعِ خُدا حسن بشـود
هزار سبط دگر هم به مصطفی بدهند
همیــشه ، رابع اهل کسا ، حسن بشود
عزیز کرده ی خیرُ النّساست ، پس باید
عزیــز حضـرت خیرُ الـوَرا حسن بشود
به جز همان که اباالحُجّت است،در عالم
ندیده ایم که جز مُجتبیٰ ، حسن بشود !
أخُ الکریم و إمامُ الکریم و إبن کریم
-قسم به ذوالکرم ،آقای ما حسن بشود
به سینه ی احدی دست رد نخواهم زد
رواست صاحب این ادّعا حسن بشود
گدای لقمه ی نانی شدن ، شرافت ماست
شبی که بانی این سفره ها حسن بشود
شبی دقیق نظر کرده ایم و فهمیدیم
حسین نیز پس از حذف"یا"حسن بشود
میان این همه دلداده ی حسین،خوشیم
به اینکه صاحب دلهای ما حسن بشود
گریز هرچه که روضه ست کربلاست ولی
گریز روضه ی کرب و بلا حسن بشود
که نوجوان یتیــمی بناسـت آخر کار
میان خون بزند دست و پا، حسن بشود
شاعر:محمّد قاسمی
نیست از خنده به لبهایم اثر! سخت گذشت
شب که شد روضه ی غسل تن مادر خواندم
تا سحر زار زدم تا به سحر سخت گذشت
روضه زهر نخوان روضه ی یک کوچه بخوان
حرفی از حجره نزن وقت دگر سخت گذشت
جگرم ریخت در این تشت ولی سختم نیست
وقتی افتاد زنی بین گذر سخت گذشت
چشم من خورد به یک سایه میان کوچه
بسته شد بر روی ما راه گذر سخت گذشت
غیرتی بودن من در همه جا معروف است
مادری رفت عقب تر به پسر سخت گذشت
تا به خانه چقدر چنگ به چادر میزد
صورتش خورد به دیوار! اگر سخت گذشت
چادر خاکی او قامت من را خم کرد
یک نفر خورد زمین به دو نفر سخت گذشت
حجم: 2.54 مگابایت
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر