سَنَن سُورا قان آغلادیم
(بعد تو من چهل سال تو دنیا خون گریه کردم)
آخر دَه زهر کینه من
وِردم بابا جان آغلادیم
(آخر از ذهر کین گریه کردمُ و جون دادم)
دوشدوخجا یادَ کربلا
قان آغلادیم صبحُ و مسا
(صبح و شب و هر موقع یاد کربلا افتادم خون گریه کردم)
دَردِ مزید اُولدی بابا
هر لحظه هر آن آغلادیم
(از وقتی بابام رو از دست دادم دردم زیاد شد و هر لحظه و ساعت گریه می کنم)
گُوردوم بابا هر یِردَه سو
ائدیم سنی من آرزو
(هر جا آب میدیدم تو رو آرزو میکنم)
کَسدی سوسوز باشون عَدو
اُولدوردی عطشان آغلادیم
(گریه می کنم که دشمن با لب عطشان سر از بدنت جدا کرد)
غریب بابا ... غریب بابا ...
قویمادیلار قومِ ظَلَم
نعشِین سنین غسلون وِرم
(دشمنات نذاشتن بدنتُ غسل بدم)
قبرَ قویوب دَفنِ ایلیم
اولمادی امکان آغلادیم
(گریه می کنم چون نتونستم بدنت رو دفن کنم)
یاندیم غمِ ایامی ده
هر صبحی ده هر شامی ده
(هر صبح و شب از غمِ روزگار سوختم)
گه کوفه ده گه شامی ده
اُولدوم نوا خوان آغلادیم
(تو کوفه و شام نوحه خوان شدمُ و گریه کردم)
اُولدو اَیالون دست گیر
اشرارَ الینده بیر به بیر
(تک تک اعضا خانوادمون به دستِ اشرار اسیر شدن)
بیماریدیم مَندَه اسیر
اُولدوم بابا جان آغلادیم
(گریه کردم چون بیمار بودم و منم اسیر شدم ...)
غریب بابا ... غریب بابا ...
ویران اُولِیدی کوفه نی
اُوتلارا یاندِیردی منی
(خراب بشه کوفه که سوزاند منو)
خولی ادوب بولدوم سَنی
کول اُوسته مهمان آغلادیم
(گریه کردم وقتی که فهمیدم خولی تو را در میان خاکسترِ تنور مهمانت کرده)
گوردوم باشون زیبِ سنان
اُدموش جداسینده سنان
(دیدم سنان بن انس سر از بدنت جدا کرد)
بو ظلمو گورجک من همان
چوخ ائدیم افغان آغلادیم
(وقتی این ظلم را دیدم بابا جان خیلی گریه کردم)
یاندیم سَنین اَحوالیوَ
پوزگون پریشان حالیوَ
(به حال و احوالِ پریشانت سوختم)
باش سیز قالان اطفالیوَ
اُولدوم نِگهبان آغلادیم
(بچه هایِ بی پناهت رو نگهبان و سرپرست شدم و گریه کردم)
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر